به نام خدا

همه چی از یه تحقیق مدرسه شروع شد...

یه وبلاگ منو از سال های دور درگیر خودش کرد و تا همین چند وقت پیش دنبالش می کردم و دوست داشتم منم برای خودم یه وبلاگ بزنم

اما الان به هرکی بگی وبلاگ ابروشو بالا میندازه و میگه الان توی این زمونه مگه عقلتو از دست دادی دختر؟

اما من عادت به گوش کردن حرف بقیه ندارمو امروز بالاخره کاری رو که دوست داشتم کردم

وبلاگم اگه خدا بخواد قراره از شعر و دلنوشته پر شه

و فعلا همین

پ.ن:هیچی از این محیط سر درنمیارم فعلا شما به بزرگی خودتون ببخشید تا یکم وارد تر شم...